ملاقاتی استثنایی

بسم الله الرحمن الرحیم 

یا لطیف

داشتم فکر میکردم اگر امام زمان( عج ) ظهور میکردند چقدر خوب میشد میتوانستم بروم  و ایشون رو ملاقات کنم و باهاشون صحبت کنم و ...( در حال و هوای خودم بودم که صدای اذان شنیده شد) برای نماز خواندن آماده شدم که موضوع نماز منو درگیر خودش کرد:

به این فکر  افتادم که به من فرصت صحبت کردن با خدای یگانه در هر روز پنج مرتبه، بدون واسطه، داده شده، من چطور از این موقعیت استثنایی استفاده میکنم؟؟؟

تازه خدای مهربون حتی نحوه ی صحبت کردن ما با خودش رو هم بهمون یاد داده تا نکنه ندونیم که چی بگیم و چکار کنیم و خدای نکرده به این بهونه از صحبت کردن باهاش منصرف بشیم!!!

خداوند اونقدر ما رو دوست داره که حتی نگذاشته حرفی نداشتن ، بلد نبودن و یا ... رو بهونه به سراغش نرفتن قرار بدیم.

تو بیا من میگم چی بگی

فقط بیا 

اللهم صل علی محمد و آل محمد 

 

پی نوشت: تماما برداشت شخصی از موضوع نماز بود.

 

[ شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۵۲ ب.ظ ] [ فاطمه السادات تقوی ]
[ ۱نظر ]

بعد از مرگ و قبل آن

بسم الله الرحمن الرحیم

یا حق۱

تا حالا به این فکر کردید که بعد از مرگ چه اتفاقی برامون میفته؟!! نه اشتباه نکنید اون دنیاییش رو نمیگم منظورم این دنیاشه!!!

شاید یکم سوالم خنده دار بیاد یا هنوز متوجه منظورم نشده باشید!!! من زمانی رو نمیگم، که ما رو تو قبر گذاشتن و همه رفتن.

زمانی رو میگم که جز یک تصویر خوب یا بد ( ان شا الله که خوب) تو ذهن مردم ازمون نمونده باشه.

خیلی جالبه بعد از مردن، انگار هیچ وقت واقعیت نداشتیم و نبودیم.انگار از همون اول نبودیم .

 تنها تاثیری که روی مردم و دنیا گذاشتیم، مثل فیلم ها و نقش های متفاوتیه که بازیگر ها، تو فیلم ها از خودشون میذارن( خاطره یا تصویر)

پس چرا بعضی وقتا بعضی کارا رو واسه نمایش دادن خودمون انجام میدیم؟ واسه اینکه، مردم چی میگن؟ واسه...

مگه بازیگرهای فیلم مهم بودن ؟؟؟؟!!!! مگه نه اینکه فقط تاثیری که تو زندگی ما گذاشتن !هدفی که از اجرای اون فیلم دارن! حقیقتی که بعدش به من و شما میرسه ! مهم بوده . حالا هر کی بازی کرده که کرده!!!!!!!!!

اتفاقا مخاطب ها هم خیلی باهوش. دقیقا بازیگری روشون تاثیر میذاره، که خواسته غرض اصلی فیلم رو به مخاطبش برسونه. اونی که از خودش اومده بیرون. اونی که جز رفتن تو نقش هیچی دیگه واسش مهم نبوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من مهمم یا غرضی که کارگردان اصلی خلقت از قراردادن من تو این فیلم داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خودمو سعی کنم نشون بدم یا کارگردان و غرضش رو؟؟؟؟؟؟؟ کدوم موندگاریش بیشتره؟

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پی نوشت ۱:جز حق هیچ چیز موندنی نیست.

پی نوشت ۲: فکر کنم اگر قبل از هر کاری  نیتم رو با خودم مرور کنم و سعی کنم دیده شدن من توش مطرح نباشه ( جوری که اگه کسی هم تشکر نکرد، اگر کسی هم خوشحال نشد، اگه کسی هم احترام نگذاشت و اگه کسی به به و چه چه نکرد و...) خم به ابرو نیارم، چون از اولش هم، دیده شدنی در کار نبوده .

از طرفی هم اگه دیده شدنی بوده فقط از لطف و عنایت خدا بوده و بس.

پی نوشت ۳: خدایا کمکمون کن( اگه تو نباشی هیچ کاری از دستم بر نمیاد)

پی نوشت۴:  حق مثل آب دریا و باطل مثل کف روی آب و از بین رفتنیه. سوره مبارکه رعد👇👇

أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ ﴿۱۷﴾


[ دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۱۴ ب.ظ ] [ فاطمه السادات تقوی ]
[ ۰نظر ]

منجی( مثال کاربردی از ابرازهایی از جنس نظم)

بسم الله الرحمن ارحیم

یا مرتاح۱

بعضی وقتا ما آدما چقدر راحت میتونیم با یه فکر و عمل اشتباه، اثر منفی، رو خودمون، زندگیمون و بقیه بذاریم.

بذارید از اول بگم ( قضیه همون پیش فرض است که زهرا سادات گفت:)))

موضوع از زمانی شروع میشه که فکر میکنی سرسنگین شدن فردی به دلیل ....و ....و ....( بافتنهای متنوع ذهن)  و اونموقع است که میریزی بهم و در یک عمل کاملا خالی از هر گونه تفکر در جهت مثبت و حسن ظن داشتن شروع میکنی به مقابله و سرسنگین شدن و ...

از همه بدتر اینه که میدونی فکرات  اشتباهه، میدونی با اصل درست فکر کردن، با اصل درست زندگی کردن و ... تناقض داره ولی پاتو کردی تو یه کفش و داری تخته گاز میری.

جالبه اش اینجاست که تو همچین شرایطی گزاره های عقلی و منطقی هم به نظرم میرسید: که تو از کجا میدونی از دست تو ناراحته! تو از کجا میدونی تو رو مقصر میدونه! اصلا شاید رفتارش از رو دوست داشته! شاید حال نداشته و ... ولی چه فایده ای داشت وقتی همچنان حرص می خوردم و نمیتونستم رفتارمم مثل جمله های بالایی تغییر بدم.😢

تا اینکه منجی ای به سراغم اومد😊و اون چیزی جز عمل به دانسته ها نبود.

 تصمیم گرفتم که رفتارم رو عوض کنم و در گام اول هدف اصلی رو از زندگی مرور کردم و در گام بعد برای برقراری ارتباط حسنه، هدف برگشتن آرامش به خودم و کانون گرم خانواده ام و همچنین ایجاد حال خوش به خودمون و بقیه رو هدف قرار دادم ( هدف از این کارم رو هم جهت با هدف اصلی زندگیم قرار دادم)و گوشی تلفن رو برداشتم و با کلی حال خوب به اون بنده خدا( که از دستش کلی حرص خورده بودم) زنگ زدم و پیشنهاد رفتن به شاه عبدالعظیم رو بهش دادم.

البته به خاطر خستگی و ...ایشون، درسته که زیارت نصیبمون نشد ولی به خونشون رفتم و کلی خودم و شاد نشون دادم و سعی کردم حالش رو خوب کنم و کلی باهاش صمیمی حرف بزنم‌، در نهایت با کلی خنده و حال خوب از خونشون اومدم بیرون و فهمیدم که بیشتر فکرهای منفی فقط زاییده افکار غلط من بود و در واقعیت قضیه چیز دیگری بوده.

                                                   اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


پی نوشت۱: مرتاح به معنی مسرور و با نشاط 

پی نوشت ۲: وقتی هدفم ایجاد شادی و حال خوب بود حتی نیومدن اون بنده خدا به شاه عبدالعظیم هم منو دلسرد نکرد و خودمو رسوندم خونشون تا بالاخره موفق شدم، از شر شیطان وسوسه گر نجات پیدا کنم:)) چون میدونستم به هر قیمتی که هست شیطان داره تلاش میکنه تا رابطه ها خراب بشه ولی من کوتاه بیا نبودم و به مبارزه ادامه دادم.

پی نوشت۳: الآن که بیشتر فکر میکنم این کار نوعی استغفار عملی هم بود::))

                    و متن جالبی که در رابطه با استغفار خوندم 👇👇👇


(((تفکری در قلب :


قلب ارگانی است بس عجیب  

انقدر در حد خود بزرگی را به پایان رسانده که خونی که از آغوش خود به بدن تقدیم میکند پاک و تطهیر و شفاف و چون بدن تقدیمش میکند کدر و سیاه است.

هر چه انسان افراط و تفریطش بیش باشد ورید های خونرسان به قلب سخت و باریکتر و شکننده

 

این شرح حال ما انسانهاست که خود، با اعمال و رفتارمان وریدها و شاهراه های   رسیدن به خدا را باریکتر و سخت تر میکنیم . گاهی دارویی را تجویز میکنند تا گرفتگی ها  کمتر شود و این داروی موثر برای ما همان استغفار است.))))

پی نوشت ۴: خدایا شکرت

 

[ شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۳۰ ق.ظ ] [ فاطمه السادات تقوی ]
[ ۰نظر ]

ابراز هایی از جنس نظم ۲

     بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا بی بی شهربانو

یا محسن

فکر کنم دیگه، اصل اول که مرتب بودن خونه وزندگیه انجام شده باشه و هر چیزی سر جای اصلیش قرار گرفته باشه( البته مرتب کردن خونه که هیچ وقت تمومی نداره ولی از همین الآن سعی کنیم یه لیوان هم که بر میداریم سریع بذاریم سر جاش تا به مدل قبلمون برنگردیم)

حالا خودمونیم آیا واقعا همین که هر چیزی سرجاشه( وسایل خونه رو میگم) کفایت میکنه و دیگه میتونیم مطمئن باشیم که دیگه با نظم، یکی شدیم؟( مثل یک روح در دو بدن😊)

ولی من فکر نمیکنم. یعنی انگار این حدیث از حضرت علی( ع) : (نظمی در زندگی فردی و اجتماعی مطلوب است که از تقوا سرچشمه میگیرد) حالا حالاها با ما کار داره.

وقتی نظم، نظم میشه که  دز تقواش بالا باشه یعنی میشه گفت کلا تقوا باشه (که نمود بیرونیش میشه نظم). اگه ما بتونیم واسه تک تک کارایی که تو زندگیمون انجام میدیم دلیل عقلانی و منطقی و توحیدی داشته باشیم ۱ اونوقته که میتونیم بگیم من منظمم.( چقدر فلسفی شد😉) صبر کنید و عجله نکنید!!! انشاالله پله پله با هم پیش میریم.

برای رسیدن به نظم ناگزیریم که حتما هدف و برنامه ریزی داشته باشیم پس:

گام دوم:

               هدف از زندگیمون رو تعیین کنیم ( هدف کلی) : آمدنم بهر چه بود؟؟؟؟

               

حالا که هدف رو تعیین کردیم و معلوم شد که میخوایم چکار کنیم و به چه سمتی حرکت کنیم میتونیم گام سوم رو عملیاتی کنیم .


گام سوم:

                 تهیه فهرستی از کارهای مهم در حال انجام

                 پاسخ به این سوال که: این کار برای چیست؟ و چگونه من رو در رسیدن به هدف اصلی زندگیم کمک میکنه؟

پیشنهاد: اگر بتونیم دفترچه ای رو به این کار( نظم ) اختصاص بدیم خیلی بهتره.


                       اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم                        

پی نوشت ۱: صوت تعریف نظم از استاد هانی چیت چیان ( نظم ۱ ، ۲ ، ۳)


[ يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۴ ق.ظ ] [ فاطمه السادات تقوی ]
[ ۰نظر ]

ابرازهایی از جنس نظم ۱

بسم الله الرحمن الرحیم


السلام علیک یا فاطمه بنت اسد

یا محسن


جلوه های حسن و زیبایی در این عالم بسیارند و آن هم به واسطه ی وجود پرورگاری محسن و حسن آفرین است. 

ما هم میتوانیم با بهره گیری از قرآن و تعالیم ائمه اطهار ( ع) محسن بوده و در همه ی افعال، اعمال و رفتارمان، بهترین آن را، به بهترین شکل ممکن بروز داده و حواسمان به مقام خلیفه اللهی که برای ما اتخاذ شده باشد.

حال برای اینکار باید چه کار کنیم  و از کجا شروع کنیم؟


من چند وقتی است که درگیر این مسئله هستم و تا الآن که در حال نوشتن این مطلب هستم، بنیادی ترین روش را ( برای اینکه بتوانیم درست عمل کنیم و عمل درست را به بهترین شکل خودش انجام دهیم) نظم میدانم.

نظم یکی از کلیدی ترین واژه های زندگی است که به دو وجه درونی و بیرونی ما، اطلاق میشود. اگر انسان به نظم درونی برسد، تلاطم و آشفتگی های ذهنی اش برطرف شده و میتواند بهتر به مسائل فکر کرده و در هر موقعیتی بهترین تصمیم را بگیرد و ... .

ما و تمامی بانوان خانواده دار سرزمینمان در صورت داشتن نظم میتوانیم مهر، محبت و عاطفه به جا، را به خانواده خود تزریق کرده و آنها را در مقابل آسیب های جامعه( با توکل به خداوند) مصون بداریم.

میتوانیم آرامش، معنویت، حسن خلق، شادی، امید و ... را به اعضای خانواده خود هدیه دهیم و در نتیجه جامعه ای متعالی را که زندگی کردن در آن آرزوی هر انسانی است را تشکیل دهیم.


البته با توجه به فرمایش حضرت علی( ع) در نهج البلاغه :

نهج البلاغه ۱۰ | نظمی در زندگی فردی و اجتماعی مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد.


نظم و تقوا باید در کنار هم باشند تا ما بتوانیم در قبال اون به احسن عمل دست بزنیم. در واقع تقوا برای ما چهارچوب و محدوده تعیین میکند و به نظم، جهت الهی میدهد.

واااای چقدر شگفت انگیزه همراهی این دو با هم 😊

چند وقت پیش جمله ای را خواندم که بسیار تامل برانگیز بود: تقوای بیرونی، نظم است و نظم درونی، تقواست.

پس برای اینکه بتونیم شروع به پیاده کردن تقوا و نظم در لایه های درونی و بیرونی خودمون و در راستای اون اطرافیانمون باشیم اول میتونیم:

از بیرون و ظاهر شروع کنیم تا کم کم بتونیم در درون و حتی اندیشه ها و باورهامون منظم بوده و زیبایی خلق کنیم☺

گام اول: الآن که مشغول خونه تکونی هستیم حواسمون باشه که هر چیزی را در بهترین جایی که میتونه باشه قرار بدیم.

             

               اگر واسه وسیله ای جا نداریم سعی کنیم با استفاده از خلاقیت خودمون، براش یه جای مناسب درست کنیم.

               


و نکته ی آخر اینکه اگر از همین الآن هر چیزی رو سر جای خودش بذاریم، میتونیم امیدوار باشیم که انشاالله در سال جدید کمتر کارهایی رو انجام میدیم که بعدا تاسف بخوریم چون به برکت داشتن نظم همراه تقوا جزو متقین خواهیم بود انشاالله.

به برکت صلوات بر محمد و آل محمد 

[ پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۲۹ ب.ظ ] [ فاطمه السادات تقوی ]
[ ۰نظر ]