مدیریت زنانه وقتی که مهمون میاد!

به نام خدا


سلام

تا حالا براتون پیش اومده که مهمون بیاد خونتون و ندونید چطوری مهمونداری کنید که بعد از رفتن مهمونا نگید آخیش..خوب شد رفتن

مهمونایی که با خودتون اختلاف عقیده ای و سلیقه ای و فرهنگی دارن

مهمونایی که بچه کوچیک و کنکجکاو و احیانا شلوغی، دارند..


نکاتی هست که تو مدیریت مهمانداری بهتون کمک می کنه :)

- اگر مهمونی از جنس مهمونای من براتون میاد که از وقتی میان از زمین و زمان ناله می کنند و ایراد می گیرن و حتی به مقدساتتم رحم نمی کنن و تو مجبوری به احترام مهمون بودنشون لام تا کام چیزی نگی یه راه بیشتر نمی مونه

اولا که وقتی اونا میخوان بیان زنگ بزنی یکی رو که باهاشون راحتن دعوت کنی که دور هم باشیم. بعدشم چند تا بازی طراحی کنی و تو یه فرصت بطور غیر مستقیم بحث بازی رو بندازی وسط . بعد چند دقیقه می بینی چنان با بازی سرگرمند که ساعتها خنده کنان دارن با یه بازی خوش می گذرونن


نه از غیبت خبری هست

نه از سردرد بعد از جر و بحثای بی فایده

یکی از این بازیا که خیلی ام راحته بازی منچه


- اگر مهمونی که بچه داره با همون ویژگیایی که گفتم سرش رو با اسباب بازی و چند تا بازی خلاقانه گرم کنید.

اینارو خودم طراحی کردم.


چند تا توپ + سبد ... از بچه بخواهید که توپهارو بندازه توی سبد


 


با چوب بستنی پازل درست کنید... پازل من دوطرفه است :)


پاستیلایی که تاریخ مصرفشون گذشته بود رو به عنوان مهره، باهاش شکل های مختلف می سازیم.

فقط به بچه ها نگید اینا پاستیلن :)



اینم از پزوژه مهمونداری با انواع بازی برای بزرگا و کوچیکا..

امیدوارم مفید باشه


پ.ن1: و من الله توفیق

پ.ن2: تمنای دعای فرج

[ يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۳۹ ب.ظ ] [ مریم سادات فاطمی ]
[ ۰نظر ]

در پیچ و خم اصلاحات ! اخلاقی

بسم الله الرّحمن الرّحیم

یا غنی


گاهی پیش می آید  در مواردی که از خودت شدیدا مطمئنی و خودت را  حداقل در آن زمینه خوش اخلاق محسوب می کنی ، چنان بداخلاقی ای وجودت را می گیرد که نمی دانی "تو"،  همان "تو"ی سابقی یا تو را عوض کرده اند ؟!!!

این قسمت های دنیا همان محل های ملاقات فقر است .

که به تو بفهمانند "تو" چیزی نیستی و هر چه هست "او" ست ....1

 که "تو" ، فقط ظرفی و فقر مطلق .


داستانی جالب در این باب :

مرحوم کربلایی احمد طهرانی می فرماید:

در همان مدتی که در کربلا زندگی می کردم، چندین موقعیت گناه برایم فراهم شد؛ ولی من از آنها سر باز زدم؛ زیرا مطمئن بودم که اینها امتحان و فتنه های الهی است و هر گونه لغزشی در آنها کار آدم را می سازد.

در یکی از آن روزها چند بار شرایط معصیت فراهم شد؛ ولی هر بار از آنها رو بر گرداندم.

دیگر از خود بی خود شده بودم، به حرم قمر بنی هاشم علیه السلام پناه بردم.

در آنجا به حضرت عرض کردم: بنده به خاطر تقرب به شما، از لذت معصیت چشم پوشی کردم. حضرت در جواب فرمودند: گمان نکن که تو با دست خود کاری انجام داده ای! ما تو را نگه داشته ایم و به تو اراده دوری از گناه را داده ایم؛ و گرنه تو به خودی خود، هیچ نیستی.

ایشان در تکمیل این موضوع فرمود: دست ولایت است که ورشکسته هایی مثل ما را نگه داشته است. اگر ما را به خودمان واگذارند، عاقبت، همه ما طلحه و زبیر از کار در می آییم.



شادی روح شهید ابراهیم هادی صلوات

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم



پی نوشت 1 : یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ 

پی نوشت 2 : شدیدا حسرت مصاحبت با صاحب نفسان را می خورم و گمانم این حسرت ها رشد می آورند .

پی نوشت 3 : خداروشکر دوستانی دارم که مرا یاد خدا می اندازند و مصاحبت با آنها رشد آفرین است . از جمله نویسندگان این وبلاگ :) سلامتیشون صلوات :)))

[ سه شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۱۴ ب.ظ ] [ زهرا سادات علوی ]
[ ۱نظر ]

ایده هایی برای داخل اتومبیل

بسم الله الرّحمن الرّحیم

یا بدیع

زیاد حاشیه نمی روم و فقط چند مدل ایده برای صوت های داخل ماشین ، هنگام مسیرهای طولانی یا مسافرت می دهم .

حرفمو پس می گیرم و  یه کم حاشیه می رم :) 

همانطور که همه می دانیم برای شروع بعضی طرح ها لازمه با شیب ملایم وارد شد :)

همسر بنده قبلا برای این که در ماشین حوصله ش سر نره رادیو گوش می داد معمولا هم موجی که آهنگ های مختلف میذاره مورد علاقه ش بود . با وجود اینکه تقریبا 90 درصد اون آهنگ ها مشکل نداره ولی لزوما گوش کردن اون ها رشدی به همراه نداره .

اوایل ازدواجمون بنده برای اسلامی تر کردن داخل ماشین یه فلش پر کردم از مداحی های آقای میثم مطیعی . با هم که می رفتیم بیرون می ذاشتم و گوش می دادیم . معمولا بعد از چند تا مداحی همسر جان می گفت دیگه بسه و خاموش کنیم .

 همون موقع ها فهمیدم که لزوما چیزی که من دوست دارم ، می تونه مورد علاقه همسرم نباشه . و این رو هم فهمیدم که فقط مداحی و روضه ، ذکر نمیاره و کسی که می خواد از طریق گوش ، ذکر بپذیره حتما نباید با مداحی و غم و غصه این کار رو بکنه و شاید حتی در طولانی مدت عادت به این کار ، حس تازگی و عمیق شدن در مداحی رو از آدم بگیره .

کم کم به فکر آهنگ های حامد زمانی افتادم و این یه کم قضیه رو برای همسر شیرین تر کرد چون هم ریتم قشنگی داره و هم بعضی از آهنگ هاش از متن های فوق العاده مفهومی استفاده کرده که روح آدم رو بالا می بره، مثل آهنگِ "نفس تازه کنیم" . البته این نوع آهنگ ها تا جایی مفیده که شعرش رو گوش می دی و آهنگ مد نظرت نیست و گرنه در ادامه جز خستگی روح چیز دیگه ای نمیاره .

و اما نسخه جادویی که ما کشفش کردیم و  با روحیه جفتمون می خونه و هر بار که گوش بدی هم خسته نمی شی ، چیزی نیست جر مدح اهل بیت . مدح ها رو توی ولادت ها می خونن . البته اکثر گزینه هایی که ما بهش علاقه داریم ، مدح هایی هست که آقای میثم مطیعی خونده و از لینک زیر می شه دانلود کرد .

لینک دانلود مدح های آقای میثم مطیعی 


این مدح ها گزینه های شاد هم داره که اونا هم برای ایجاد تنوع جالبه .



شادی روح شهید تهرانی مقدم و یارانش صلوات 

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم



[ شنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۴۶ ب.ظ ] [ زهرا سادات علوی ]
[ ۰نظر ]

ابراز هایی از جنس نظم ۲

     بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا بی بی شهربانو

یا محسن

فکر کنم دیگه، اصل اول که مرتب بودن خونه وزندگیه انجام شده باشه و هر چیزی سر جای اصلیش قرار گرفته باشه( البته مرتب کردن خونه که هیچ وقت تمومی نداره ولی از همین الآن سعی کنیم یه لیوان هم که بر میداریم سریع بذاریم سر جاش تا به مدل قبلمون برنگردیم)

حالا خودمونیم آیا واقعا همین که هر چیزی سرجاشه( وسایل خونه رو میگم) کفایت میکنه و دیگه میتونیم مطمئن باشیم که دیگه با نظم، یکی شدیم؟( مثل یک روح در دو بدن😊)

ولی من فکر نمیکنم. یعنی انگار این حدیث از حضرت علی( ع) : (نظمی در زندگی فردی و اجتماعی مطلوب است که از تقوا سرچشمه میگیرد) حالا حالاها با ما کار داره.

وقتی نظم، نظم میشه که  دز تقواش بالا باشه یعنی میشه گفت کلا تقوا باشه (که نمود بیرونیش میشه نظم). اگه ما بتونیم واسه تک تک کارایی که تو زندگیمون انجام میدیم دلیل عقلانی و منطقی و توحیدی داشته باشیم ۱ اونوقته که میتونیم بگیم من منظمم.( چقدر فلسفی شد😉) صبر کنید و عجله نکنید!!! انشاالله پله پله با هم پیش میریم.

برای رسیدن به نظم ناگزیریم که حتما هدف و برنامه ریزی داشته باشیم پس:

گام دوم:

               هدف از زندگیمون رو تعیین کنیم ( هدف کلی) : آمدنم بهر چه بود؟؟؟؟

               

حالا که هدف رو تعیین کردیم و معلوم شد که میخوایم چکار کنیم و به چه سمتی حرکت کنیم میتونیم گام سوم رو عملیاتی کنیم .


گام سوم:

                 تهیه فهرستی از کارهای مهم در حال انجام

                 پاسخ به این سوال که: این کار برای چیست؟ و چگونه من رو در رسیدن به هدف اصلی زندگیم کمک میکنه؟

پیشنهاد: اگر بتونیم دفترچه ای رو به این کار( نظم ) اختصاص بدیم خیلی بهتره.


                       اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم                        

پی نوشت ۱: صوت تعریف نظم از استاد هانی چیت چیان ( نظم ۱ ، ۲ ، ۳)


[ يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۰۴ ق.ظ ] [ فاطمه السادات تقوی ]
[ ۰نظر ]

حباب های توهمی !( حق با من است یا همسرم ؟!)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

یا ربّ


گاهی اوقات آدم در اوج عصبانیت از دستِ همسرش ، به نواقص خودش پی می برد .مثلا می فهمد چقدر ذهنش توهم دارد و ساختار تفکریَش ناقص است .


داشتیم با جنابِ همسر بر سرِ برخی مسائل مذاکره می کردیم (بخوانید دعوای یک طرفه آن هم از طرف بنده :))) ) یعنی بنده موارد اتهام را می شمردم و رودی از چشمانم نیز جاری بود . نوبت به همسر که می رسید مذاکرات بوی منطق به خودش می گرفت و آن جناب بدون داشتن وکیل مدافع از خودش رفع اتهام می کرد و از شدت منطقی بودن صحبت هایش هیچ جای اعتراضی باقی نمی ماند . نه اینکه بنده اعتراض نداشته باشم ، جای اعتراضی نبود  (دقت شود !) . به هر حال در اواسط مذاکره بودیم که به خود آمدم و جای خالی چیزی را شدیدا در درونم حس کردم  و آن هم تفکر صحیح و نتیجه گیری صحیح بود .(البته مدیونید اگر فکر کنید که این حالت در ظاهرِ مذاکرات تغییری ایجاد کرد )

حالا که آرام تر شده ام چیزی در درونم می گوید بعضی اوقات به جای "تفکر "، "فکّر"1 می کنم و این درحالیست که متوجه این نقص در وجودم هستم ولی به روی خودم نمی آورم و حتی بر اساس یک نتیجه از پیش تعیین شده حق را به خودم  می دهم .

یعنی نتیجه ای را که دوست دارم  در نظر می گیرم و گزاره هایم را برای رسیدن به آن نتیجه می چینم . اینجا کافیست شانس یار نباشد و همسر نیز همین فرآیند را البته در نتیجه ای خلاف نتیجه بنده طی کند ، آن وقت صحبت ها به مذاکره تبدیل شده و ..... 

خدا را شکر که محبت مان بر این منطق ها ! غالب است و اصلا اهل مذاکرات طولانی نیستیم وگرنه معلوم نبود نتیجه مذاکرات و البته زندگی شیرینمان به کجا می انجامید.


این بار اما در اوج مذاکرات به این نتیجه رسیدم که باید تکلیفم را با خودم و نوع تفکرم مشخص کنم . یعنی اگر برای ناراحتی هایم دلیل منطقی ندارم ، این را با خودم در میان بگذارم و اتمام حجت کنم و ریشه ناراحتی را در جایی دیگر جستجو کنم . 

فهمیده ام برای حل هر مشکل لازم است ابتدا در خلوت  مساله را تشریح کنم و ببینم آیا حق با من است یا توهّمِ حق-داشتن دارم .  مهم است که این مساله در درونم حل شود وگرنه همیشه احساس محق بودن و مظلوم :) واقع شدن را دارم در صورتی که حقیقت ندارد و حتی همسر نیز از این حقّی توهمی بی خبر است . البته در مواردی که حق با من است می توانم بخشش یا احقاق حق را انتخاب کنم و بسته به شرایط هر دو حالت امکان پذیر است و گاهی احقاق حق لازم می آید .

ولی چیزی که اهمیت دارد  این است که این حق ، توهّمِ ذهن من نباشد که اگر حبابِ این توهّم  بزرگ شود به جایی می رسد که با ترکیدنش ضربه شدیدی به من و زندگی وارد می شود  .

پس تا بزرگ نشده خودم باید نابودش کنم

و این کارِ سختی نیست ....



شادی روح شهدای مدافع حرم صلوات

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم




پی نوشت 1 : "فکّر" از بابت "تفعیل" است و نوعی تفکر منفی در سوره مبارکه "قلم" محسوب می شود. البته این نوع تفکر ، مدل اعراضِ مردانه از حق است ! و مدل زنانه اش در سوره مبارکه "مزمل" است . 

پی نوشت 2 : خواب زیارت حرم حضرت زینب (س) مرا در بهتی عجیب فرو برده .... 

[ جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۴۴ ب.ظ ] [ زهرا سادات علوی ]
[ ۰نظر ]

مدیر خانه کیست؟!

بسم الله الرّحمن الرّحیم

یا مدبّر


سلام به همه دوستان خانه دار و تبریک برای شروع سالی نو 

هر وقت که سال نو می شه یاد سال های قبل می افتم و اینکه چقدر زود گذشت و انگار سال تحویلِ پارسال ، همین دیروز بود و از این فکرا ....

داشتم با خودم فکر می کردم که اگر سال قبل رو بچلونم و بخوام عصاره ش رو در بیارم چی نصیبم می شه و آیا راضی هستم از سال قبل یا نه ؟!!!

پیش خودم فکر می کردم که اصلا چی باعث می شه که از خودم در طول زمان راضی باشم ؟!!!!!!

ساعت


جواب این سوال به معیارهای زندگی آدم و میزان رشدش بستگی داره 1و من اصلا قصد ندارم واردش بشم و به عنوان یه سوال و دغدغه رهاش می کنم ولی می خوام یه موضوع دیگه رو باز کنم اونم موضوع مدیریت بلند مدت خانم ها در زندگیه .


من و همسرم به مساله دید و بازدید و صله رحم خیلی مقیدیم و برامون هم فرقی نداره والدینمون با فامیل ها ارتباط دارن یا نه ، در هر صورت ما ارتباطمون رو قطع نمی کنیم و  این مساله و تعداد زیاد   فامیل ها باعث شده که ما انواع زندگی رو ببینیم . این تنوع خیلی به رشدمون کمک می کنه . فکر کنید انواع آدم ها و انواع طرز تفکر ها و نتیجه زندگی اونها رو ببنید و بتونید انواع تحلیل ها رو داشته باشید . این کار نیاز به تجربه رو اقناع می کنه و سن آدم رو خیلی بالا می بره .(و بنده فکر می کنم یکی از کارکرد های صله رحم رشد تفکر با دیدن انواع  سبک زندگی  هست)


یکی از مواردی که بنده زیاد باهاش برخورد کردم این بوده که آقای خانواده در طول سالیان مشغول کار و پیشرفت در کار بوده و خانم هم با نوسانات آقا ، دچار نوسان شده . یعنی به اصطلاح عام با همه چیز مرد ساخته و اصلا به خودش نرسیده . 

این خانم اصلا به این فکر نبوده که این نوسانات ، طبیعت زندگیه و ایشون مستقل از این نوسانات باید برای خودش و خانواده  برنامه رشد و پیشرفت می ریخته . بعد از چندین سال که آقا به ثبات کاری رسیده  و یا خانم دیگه طاقتش طاق شده ،تازه متوجه گذر زیاد زمان می شه و احساس حسرت و پشیمانی می کنه از عدم پیشرفت خودش و خانواده . و این عدم پیشرفت رو به حساب نوسانات و عدم مدیریت مرد خانه می ذاره .


یه نمونه کوچیکش خود بنده هستم که اوایل زندگی با همسر عزیز برنامه ختم نهج البلاغه گذاشتیم  و مقدار زیادی هم موفق بودیم ولی به دلایلی که بنده مقصر بودم ادامه پیدا نکرد . بعد از اون هم همسر عزیز به علت کار زیاد ،شب ها دیر و خسته به خونه می اومد و دیگه نشد برنامه بریزیم .بنده هم همیشه دائم الغررررررر و منتظر فرصتی که کار همسر به ثبات برسه و شب ها زودتر بیاد و دوباره همچین برنامه ای رو شروع  کنیم  غافل از اینکه چند سال گذشت و این فرصت فراهم نشد.این وابستگی به شرایط  فقط زمان رو از من گرفت و به جای پیشرفت ناراحتی خیال برایم باقی گذاشت که اگر هوشمندانه تر برخورد می کردم مطمئنا بهتر بود .


حالا که این تجربه رو توی کوله پشتیم دارم تصمیم گرفتم برنامه های بلند مدتی برای زندگی خانوادگی بچینم که مستقل از شرایط ادامه پیدا کنه . یعنی با پیش بینی هرگونه شرایطی ، برنامه منعطفی برای رشدمون ، تدارک ببینم که بعد از چندین سال که بر می گردیم و به عقب نگاه می کنیم رد پای یک زن مدیر در خانه دیده بشه و مدیریت صحیحش تحسین بشه .(البته هدف تحسین نیست و فقط از آثار هست)


اینکه چه جوری با توجه به روحیات مختلف آقایون و روحیات کمال طلب خانم ها می شه برنامه بلند مدت برای زندگی چید ، نیاز به فکر و برنامه ریزی داره که اگر بتونم در مورد ایده های شخصیم پست هایی می ذارم .

و خیلی هم مشتاقم بدونم شما چه ایده هایی دارید؟



پی نوشت 1 : تدبر در سوره مبارکه عصر  شروع خوبی برای در آوردن معیاره .


شادی روح شهید احمدی روشن صلوات

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم


[ دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۴۲ ب.ظ ] [ زهرا سادات علوی ]
[ ۰نظر ]