حباب های توهمی !( حق با من است یا همسرم ؟!)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا ربّ
گاهی اوقات آدم در اوج عصبانیت از دستِ همسرش ، به نواقص خودش پی می برد .مثلا می فهمد چقدر ذهنش توهم دارد و ساختار تفکریَش ناقص است .
داشتیم با جنابِ همسر بر سرِ برخی مسائل مذاکره می کردیم (بخوانید دعوای یک طرفه آن هم از طرف بنده :))) ) یعنی بنده موارد اتهام را می شمردم و رودی از چشمانم نیز جاری بود . نوبت به همسر که می رسید مذاکرات بوی منطق به خودش می گرفت و آن جناب بدون داشتن وکیل مدافع از خودش رفع اتهام می کرد و از شدت منطقی بودن صحبت هایش هیچ جای اعتراضی باقی نمی ماند . نه اینکه بنده اعتراض نداشته باشم ، جای اعتراضی نبود (دقت شود !) . به هر حال در اواسط مذاکره بودیم که به خود آمدم و جای خالی چیزی را شدیدا در درونم حس کردم و آن هم تفکر صحیح و نتیجه گیری صحیح بود .(البته مدیونید اگر فکر کنید که این حالت در ظاهرِ مذاکرات تغییری ایجاد کرد )
حالا که آرام تر شده ام چیزی در درونم می گوید بعضی اوقات به جای "تفکر "، "فکّر"1 می کنم و این درحالیست که متوجه این نقص در وجودم هستم ولی به روی خودم نمی آورم و حتی بر اساس یک نتیجه از پیش تعیین شده حق را به خودم می دهم .
یعنی نتیجه ای را که دوست دارم در نظر می گیرم و گزاره هایم را برای رسیدن به آن نتیجه می چینم . اینجا کافیست شانس یار نباشد و همسر نیز همین فرآیند را البته در نتیجه ای خلاف نتیجه بنده طی کند ، آن وقت صحبت ها به مذاکره تبدیل شده و .....
خدا را شکر که محبت مان بر این منطق ها ! غالب است و اصلا اهل مذاکرات طولانی نیستیم وگرنه معلوم نبود نتیجه مذاکرات و البته زندگی شیرینمان به کجا می انجامید.
این بار اما در اوج مذاکرات به این نتیجه رسیدم که باید تکلیفم را با خودم و نوع تفکرم مشخص کنم . یعنی اگر برای ناراحتی هایم دلیل منطقی ندارم ، این را با خودم در میان بگذارم و اتمام حجت کنم و ریشه ناراحتی را در جایی دیگر جستجو کنم .
فهمیده ام برای حل هر مشکل لازم است ابتدا در خلوت مساله را تشریح کنم و ببینم آیا حق با من است یا توهّمِ حق-داشتن دارم . مهم است که این مساله در درونم حل شود وگرنه همیشه احساس محق بودن و مظلوم :) واقع شدن را دارم در صورتی که حقیقت ندارد و حتی همسر نیز از این حقّی توهمی بی خبر است . البته در مواردی که حق با من است می توانم بخشش یا احقاق حق را انتخاب کنم و بسته به شرایط هر دو حالت امکان پذیر است و گاهی احقاق حق لازم می آید .
ولی چیزی که اهمیت دارد این است که این حق ، توهّمِ ذهن من نباشد که اگر حبابِ این توهّم بزرگ شود به جایی می رسد که با ترکیدنش ضربه شدیدی به من و زندگی وارد می شود .
پس تا بزرگ نشده خودم باید نابودش کنم
و این کارِ سختی نیست ....
شادی روح شهدای مدافع حرم صلوات
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
پی نوشت 1 : "فکّر" از بابت "تفعیل" است و نوعی تفکر منفی در سوره مبارکه "قلم" محسوب می شود. البته این نوع تفکر ، مدل اعراضِ مردانه از حق است ! و مدل زنانه اش در سوره مبارکه "مزمل" است .
پی نوشت 2 : خواب زیارت حرم حضرت زینب (س) مرا در بهتی عجیب فرو برده ....